در سالهای اخیر، نقش دلالان و ضعف جدی در دقت و شفافیت انعقاد قراردادها به یکی از چالشهای اصلی فوتبال ایران تبدیل شده است. پرونده پرهزینه و پرحاشیه مارک ویلموتس – سرمربی سابق تیم ملی – نمونهای آشکار از این سوءمدیریت است؛ جایی که با وجود هزینههای چند میلیون یورویی، خروجی فنی و ورزشی قابل قبولی حاصل نشد و فوتبال ایران با تبعات حقوقی و مالی سنگینی روبهرو شد.
نمونههای مشابه در باشگاهها نیز دیده میشود. انتقال بازیکنانی مانند سحر خیزان به لیگ روسیه و سپس پرداخت مبالغ ارزی به باشگاه خارجی برای صدور رضایتنامه بازگشت، یا ماجرای شهریار مغانلو که پس از نیمکتنشینی در پرتغال با صرف هزینه قابل توجه از سوی چند باشگاه ایرانی بازگردانده شد، تنها بخشی از زنجیره قراردادهایی است که بدون برنامهریزی حرفهای و ارزیابی دقیق بسته میشوند.
این روند صرفاً محدود به بازیکنان داخلی نیست. در سال گذشته، ورود شمار قابل توجهی از مربیان و بازیکنان خارجی به فوتبال ایران – با قراردادهای دلاری و بدون ضمانت اجرای کامل تعهدات – منجر به خروج زودهنگام بسیاری از آنها شد، بیآنکه بازدهی ورزشی یا سرمایهگذاری قابل دفاعی داشته باشند.
نمونه دیگری از سوءمدیریت در قراردادهای ورزشی، خروج بیقید و شرط بازیکنان از قراردادها با وجود دریافت دستمزدهای نجومی است؛ اتفاقی که به راحتی و بدون پیگیری حقوقی لازم رخ میدهد و خسارتهای مالی و حرفهای زیادی به باشگاهها وارد میکند. این موضوع نشاندهنده ضعف در طراحی و مدیریت قراردادها و همچنین عدم تسلط کافی مدیران بر قوانین و سازوکارهای حقوقی فوتبال است که باید به طور جدی اصلاح شود.
نبود نظارت دقیق، شفافیت مالی و چارچوب حقوقی منسجم برای نقلوانتقالات، این امکان را فراهم کرده که منابع هنگفت ارزی و ریالی صرف بازیکنان یا مربیانی شود که نه کیفیت لازم را دارند و نه ماندگاری مؤثری در باشگاهها. این در حالی است که همین مبالغ میتوانست صرف زیرساختهای پایدار ورزشی مانند ساخت و تجهیز ورزشگاهها، آکادمیهای فوتبال و توسعه ورزش پایه شود؛ اقدامی که نهتنها بازدهی بلندمدت دارد، بلکه آینده فوتبال کشور را از وابستگی به خریدهای پرهزینه و کمبازده نجات میدهد.
در مجموع، تداوم این الگو بدون اصلاح ساختار مدیریتی، شفافیت قراردادها و مقابله با نفوذ دلالان، میتواند فوتبال ایران را با بحران مالی و افت کیفیت جدی مواجه سازد. راهکار اساسی، مدیریت حرفهای، شفافیت در انعقاد قراردادها و سرمایهگذاری در تولید استعداد داخلی است؛ نه هزینهکرد بیحساب و کتاب برای چهرههایی که تنها نامی پرزرقوبرق دارند، اما در عمل دستاوردی برای فوتبال کشور به همراه نمیآورند.