- چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۵۷
- کد خبر : 3987
- مشاهده : 99 بازدید
- اخبار دزفول
یادداشت به قلم: علی آگهین چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری،روز دزفول اگر چه برای عموم مردم کشور تداعی کننده رشادت ها و ایستادگی مردم این شهرستان است اما بی مهری ها و بی توجهی های مسئولین شهری و پایتخت نشینان سبب شده تا این روز برای مردم دزفول یادآور مظلومیت و محرومیت شهرستان و […]
یادداشت به قلم: علی آگهین
چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری،روز دزفول اگر چه برای عموم مردم کشور تداعی کننده رشادت ها و ایستادگی مردم این شهرستان است اما بی مهری ها و بی توجهی های مسئولین شهری و پایتخت نشینان سبب شده تا این روز برای مردم دزفول یادآور مظلومیت و محرومیت شهرستان و کمبود و نبود امکانات برای آنان باشد.
الفِ آغازِ مظلومیت دزفول زمانی بر قلم آمد که در چهارم خرداد سال ۶۶ هیأتی برای تقدیم لوح زرین مقاومت وارد شهر شدند. پس از تقدیم این تندیس عموم مردم بر این باور بودند ک رشادت، مقاومت و ایستادگی آنها توجهات ویژه مسئولین را در پی خواهد داشت اما این لوح زرین فقط سند بر مظلومیت این شهر شد،
شهری که همچنان منتظر پاداش بعد از اعطای نشان مقاومت است اما دریغ از حداقل ها…
سالها بعد در سال ۸۹ پس از ثبت چهارم خرداد به نام روز دزفول دوباره نفس های امید در هوای شهر پیچید، امید به توجه امید به رسیدگی اما رفته رفته با بی مهری ها و تداوم بی توجهی ها هوای شهر آلوده و این نفس ها رو به مرگ رفت.
دزفول، تنها شهر اشغال نشده ای که مورد شدیدترین حملات موشکی و بمباران هوایی و زمینی بعثی ها قرار گرفت و هرگز تسلیم نشد، امروزه در اشغالِ مسئولین و تسلیم سوء مدیریت و ناکارآمدی آنها شده است.
شهری که در طول جنگ و موشک باران ها همیشه الف بود اما در توزیع امکانات جایی در حروف الفبا نداشت!
الف دزفول حکایت یک بار و دوبار نبود بلکه ۱۶۴ بار این شوم تکرار می شد و هربار گلی پژمره ، صدایی خاموش و ناله ای به عرشیان رسید اما مقاومت همچنان ادامه داشت.
قصه دزفول بسان قصه کاکتوسی است که به منظر بالا نشینان مقاوم و بی نیاز از آبیاری است اما روزی می رسد ک این تصور خشکی و مرگ آن را رقم می زند.
آری مقاومت نسخه همیشگی مسئولین برای دزفول است، گویی به تخشیص آنها، شهر بیمار ما را دوایی جز مقاومت نیست.
درد و رنجهای مردم این دیار از چهره دل مرده و رنگ پریده شهر پیداست… روستاها و مناطق صعب العبور دزفول از ساده ترین امکانات و زیرساخت ها محروم اند و جز در شعار توجهی به آنها نمی شود.
وضعیت شهر نیز چندان مطلوب نیست و شهروندانی که نمی دانند مطالبه گر ساده ترین حقوق شهروندی خود همچون آسفالت و ایمنی جاده ها باشند یا خواستار توجه و جلوگیری از نابودی آثار باستانی و ظرفیت های گردشگری و کشاورزی…ظرفیت هایی که وجه تمایز دزفول نسبت به سایر شهرستان های استان است به گونه ای به حال خود رها شده اند که گویی شهر هیچ غمخواری ندارد…
داستان پروژه های نیمه کاره و رها شده ای که سرمایه های زیادی برای آنها هزینه شده و پروژه هایی که بیش از یک دهه است با روند لاک پشتی جلو می روند نیز سر دراز دارد.
این ها همه حکایت دزفول مقاوم دیروز و رنگ پریده امروز است، دزفولی که دردهایش را جشن و جشنواره های بی خروجی دوا نخواهند کرد و چهره اش با نصب چهار بنر سرحال نمی شود.
هرسال چهارم خرداد می آید و می رود و نه تنها دردی از این شهر و مردمش دوا و کم نمی شود بلکه این جشن و برنامه های بی ثمر نمک به روی زخم آنان می پاشد.
چهارم خرداد زمانی برای مردم این دیار خوشایند است و فرارسیدنش آنهارا شادمان می کند که سهمشان از مقاومت را گرفته باشند، سهمی از جنس اشتغال، رفاه و…
به امید روزی که بالانشینان برای اهدایِ تندیسِ *دزفول، شهر آرمانی* به این دیار سفر کنند…
نظرات