به گزارش خبرنگار ما، ، دکتر محمدصادق پورمهدی، پیشکسوت دوران دفاع مقدس و فعال سیاسی–اجتماعی دزفول، شامگاه دوشنبه هفتم مهر ماه در نشست انجمن دوستداران کتاب دزفول طی سخنانی با موضوع «اهمیت صلح در سیاست خارجی ایران»، صلحجویی را نه یک انتخاب اختیاری بلکه ضرورتی حیاتی برای امروز ایران دانست. وی با اشاره به شرایط […]
به گزارش خبرنگار ما، ، دکتر محمدصادق پورمهدی، پیشکسوت دوران دفاع مقدس و فعال سیاسی–اجتماعی دزفول، شامگاه دوشنبه هفتم مهر ماه در نشست انجمن دوستداران کتاب دزفول طی سخنانی با موضوع «اهمیت صلح در سیاست خارجی ایران»، صلحجویی را نه یک انتخاب اختیاری بلکه ضرورتی حیاتی برای امروز ایران دانست.
وی با اشاره به شرایط پرچالش کشور در عرصه بینالملل، تأکید کرد که سیاست خارجی صلحمحور میتواند زمینهساز بازسازی اعتماد جهانی، کاهش فشار تحریمها، ارتقای جایگاه ایران در افکار عمومی جهان و ایجاد بستر مناسب برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور باشد.
دکتر پورمهدی افزود: تجربه جهانی نشان داده است که ملتها و دولتهایی که بهجای تنشزایی، رویکرد گفتوگو و تعامل سازنده را برگزیدهاند، توانستهاند منافع ملی خود را بهتر تأمین کنند و در مسیر پیشرفت پایدار گام بردارند.
متن کامل سخنان دکتر پورمهدی به شرح زیر است:
آیا تا به حال لحظهای را تجربه کردهاید که فقط یک لبخند ، یک آغوش یا یک کلمه مهربانانه ، از بروز یک درگیری جلوگیری کرده باشد؟ فقط یک لبخند
«در جهانی که هر روز با اخبار جنگ و خشونت بیدار میشویم، صلح دیگر یک آرمان نیست، بلکه یک ضرورت است.»
صلح فقط نبود جنگ نیست ، صلح یعنی حضور احترام ، تلاش برای گفتگو و همدلی میان انسانها.صلحجویی یعنی انتخاب گفتوگو به جای خشونت ، همدلی به جای نفرت و همکاری به جای رقابت مخرب.صلح جویی یعنی تلاش برای درک دیگران و دیگری حتی اگر با او اختلاف نظر داشته باشیم.
صلحجویی در سطح فردی ، خانوادگی یا حتی اجتماعی، اغلب به عنوان یک انتخاب آگاهانه مطرح میشود.انسانها میتوانند در مواجهه با اختلافات ، راه خشونت را برگزیند یا راه گفتوگو را که این انتخاب ، نشانه بلوغ فکری و اخلاقی اوست . اما در سطح ملی و جهانی، صلحجویی دیگر فقط یک انتخاب نیست؛ بلکه یک ضرورت است ، یک ضرورت حیاتی.
استاد ملکیان شش وجه برای صلح برمی شمرد سه وجه درونی ، دو وجه اجتماعی و یک وجه صلح جهانی و صلح جویی نه نشانه ی ضعف بلکه اوج بلوغ فکری و اخلاقی انسانها و جوامع است و در واقع صلح پلی میان تفاوت هاست ، پلی که با احترام ، گفتگو و درک متقابل ساخته می شود.
صلح هدیه ای نیست که از آسمان بیفتد بلکه آن را باید با تلاش ، آموزش و عشق به انسانیت خلق کرد.و ان جنحو للسلم فاجنح لها و توکل علی الله و اگر دشمنان به صلح گرایش نشان دادند تو نیز به آنها گرایش نشان بده و بر خدا توکل کن (انفال ۶۱)
از میان بحرانهای متعددی که گریبان ایران را گرفته است، به نظر من مهمترین آنها بحران اعتماد در عرصه بینالمللی است که به طور مستقیم و غیر مستقیم اما ملموس بیشترین آسیب را به کشور وارد کرده است .
بحرانی شدید اما کم عمق درست مثل یک جریان شدید سیلاب اما شدید از این بابت که ویرانگر است و می تواند همه هستی قربانیان را با خود به نابودی ببرد و کم عمق از این بابت که با یک تیکه گاه مناسب مانند یک شاخه ی درخت و یا حداکثر یک سیل بند قابل مهار و رفع است
این بحران اعتماد در عرصه بین اللملی یا به عبارتی دیگر این عدم اعتماد درعرصه جهانی بحرانی است که کاربست «صلحجویی» مانند یک لبخندمیتواند نقش کلیدی در برطرف کردن آن ایفا کند.
چرا بحران اعتماد بینالمللی را اولین گزینه می دانیم ؟
اول اینکه حل بحران اعتماد بین ایران و دول خارجه باعث سلسله وقایع دومینو وار و پشت سرهم می شود که اولین نتیجه آن اثر فوری و زنجیرهای در حل دیگر بحرانها دارد مانند باز کردن یک گره اصلی است که به طور مستقیم شدت و حدت دیگر بحرانها (به ویژه اقتصادی و حتی زیستمحیطی) را کاهش می دهد .
عدم اعتماد بین اللملی چیزی است که سالیان طولانی است سیاست خارجی ایران را رنج می دهد و یک دیپلماسی صلحجویانه و فعال که به کاهش قابل توجه تنشها بینجامد، می تواند چهره ی ایران را و مردم ایران را در نزد افکار عمومی جهان بهتر کند و جایگاه ایران و ایرانیان را در مناسبات بین اللملی ارتقا دهد و پس از آن منجر به لغو تحریم ها و یا حداقل کاهش تحریمها شود.
لغو تحریم ها و یا حداقل کاهش تحریم ها به صورت مستقیم و فوری می تواند باعث افزایش درآمدهای ملی از طریق فروش نفت و گاز شود همانند اتفاقی که بعد از توافق برجام صورت گرفت
همچنین این امر باعث میشود دسترسی ایران به سیستم مالی جهانی را تسهیل کند ، مبادلات کالاها را آسانتر کند و متعاقب آن قیمت کالاهای اساسی و غیر اساسی را کاهش دهد و زمینه را برای جذب سرمایهگذاری خارجی و انتقال فن آوری روز از آن سوی دنیا فراهم آورد.
صلحجویی، راهکاری عملی و آزموده شده است و برخلاف برخی بحرانهای پیچیده اجتماعی که راه حلهای بلندمدت و فرهنگی میطلبند، دیپلماسی صلحجویانه یک ابزار مشخص و در دسترس است و مشاهده شده است که جامعه جهانی عموماً به رویکردهای مسالمتآمیز و سازنده پاسخ مثبت میدهند. از جمله اتفاقاتی که بعد از انتخابات سال ۷۶ انجام شد .
همچنین این دیپلماسی صلح طبانه می تواند ایجاد فضای تنفس برای حل سایر بحرانها را با کاهش فشار بحران بینالمللی و بهبود نسبی اقتصاد و مراودات علمی و فرهنگی و انتقال تجربیات زیست محیطی وانتقال تکنولوژی بدنبال داشته باشد.
پس از رویکرد به این دیپلماسی صلح طلبانه است که منابع مالی لازم برای پرداختن به بحرانهای دیگر آزاد می شود و فرصت های سیاسی لازم برای پیگیری سایر اهداف در جهت تامین منافع ملی فراهم میگردد.
حل بحران زیستمحیطی نیازمند سرمایهگذاری کلان در فناوریهای نوین آب، انرژیهای پاک و کشاورزی مدرن است که می تواند نوید دهنده یک توسعه پایدار و همه جانبه باشد.که تمامی این انتظارات خوب بدون رفع تحریمها و همکاری با دیگر کشورها تقریباً غیرممکن است.
همه این گل های سرخ که در فراق حل بحران اعتماد بین الملی به پژمردگی گراییده است می تواند دوباره غنچه کنند و محقق شوند اگر و اگر واقعا خواسته شود و چیزی و خواسته ای بر آنها بالادستی نکند. فقط یک لبخند
در آن صورت است که نازنینی به نام آشتی ملی یا چیزی شبیه آن از راه میرسد تا شکاف و شکاف های اجتماعی بوجود آمده را کاهش دهد.
تسهیل کاهش شکاف اجتماعی وقتی اتفاق می افتد که مردم احساس کنند عدالت در حق آنها اعمال شده است رویکرد حکومت و حاکمیت به نظر آنها جدی و مداوم است مونولوگ موجود در جامعه تبدیل به دیالوگی سازنده و مثبت شده است و از همه مهمتر مردم ببینند که در معیشت خود بهبودی حاصل شده است پس از آن است که امیدواری ها افزایش یافته و فضا برای گفتگوی ملی و سازندهتر فراهم میشود.
اما باید توجه داشت که صلحجویی در عرصه ی بین اللملی دقیقاً به چه معناست؟ پاسخ این است که صلحجویی در عرصه جهانی به معنای تسلیم شدن یا نادیده گرفتن منافع ملی نیست بلکه برعکس، به معنای عقلانیت ورزی و عملگرایی برای تأمین منافع ملی است و صلح جویی سازشی است که بعد از صلح می آید نه سازشی که قبل از تسلیم در ذهن بروز پیدا می کند
مصادیق صلح جویی در عرصه ی بین اللملی عبارتند از:
۱.دیپلماسی فعال و بدون شروط پیشداورانه و حضور مستمر و سازنده در کنفرانس های بین المللی و جمعیت های جهانی و گفتگوهای بین ملل مختلف و صد البته میزهای مذاکره اما مذاکراتی جدی و هدفمند برای گفتن دغدغه های خود و شنیدن دغدغه های دیگران و مذاکراتی برای رسیدن به هدف قابل توجیه و منطقی خود با استفاده حداکثری از زمان و فرصت پیش آمده و تلاش برای زدودن سوتفاهمات بی مورد احتمالی و بعد جلوگیری از سوتفاهمات غیر ضرور با گفتار و کلماتی شفاف و محکم غیر متشابه که غیرقابل تفسیر به چیزی باشد که منظور گوینده نیست و اینکه صرفا رفتن ما به مذاکرات ما این نباشد که برویم پای میز مذاکره و داستان جنگ جمل و یا قصه ی حکمیت رو تعریف کنیم که واقعا نمی دانم طرف مقابل چه برداشت ملموسی از آن می کند و یا آیه و یا شعری بخوانیم که تفاسیر متفاوتی از آن استخراج می شود
۲.شناخت ظرفیت ها و محدودیت های همسایگان و برقراری ارتباط مستقیم و شفاف با آنها و قبول قدرت آنها و قدرتهای منطقه ای و قدرت های جهانی.
۳.اولویت دادن به “کاهش تنش” به عنوان یک استراتژی اصلی به جای مواجههجویی.
۴ پاسخگویی به نگرانیهای اصلی و منطقی و غیر قابل کتمان جامعه جهانی در چارچوب منافع متقابل
۵ . استفاده از نهادهای بینالمللی مثل آژانس هسته ای و کنفرانس اسلامی یا سازمان ملل و یا هر سازمان مشروع دیگر برای بیان حقوق خود به شیوهای قانونمند و مسالمتآمیز و تلاش برای همراهی آنها با نظرات منطقی و انسان دوستانه خود. فقط با یک لبخند.
نتیجه اینکه اگر بخواهیم یک نقطه شروع برای حل مسایل و رفع مشکلات و زدودن بحرانهای متعدد کشور انتخاب کنیم آن نقطه تمرکز عاقلانه و صادقانه و راست آزمایی شده بر روی اصل صلحجویی جهانی با اعتقاد کامل به اثر بخشی آن و نه با رویکردی تصنعی و فانتزی و اقدامات عملی مناسب با تکیه بر اصل گفتگوهای بین ایران و دیگر کشورها تا بیشترین تاثیر مستقیم را در حل ، بحران روابط بینالملل و انزوا در جهان فعلی داشته باشد.
حل این بحران، مانند باز کردن دری است که از طریق آن میتوان امیدوار بود منابع و فرصتهای لازم برای مقابله با چالشهای بزرگ داخلی فراهم می آید.به بیان دیگر، اگر می خواهیم که مردمی سربلند در تمامی جغرافیای جهانی داشته باشیم و مسیر ترقی و اعتلای آنها را هموار سازیم .
اگر می خواهیم که ملتی متحد و منسجم و دوستدار و رفیق داشته باشیم و اگر می خواهیم که کشوری آباد و آزاد داشته باشیم و اگر می خواهیم استقلال ملی خود را حفظ کنیم باید و باید صلحجویی در عرصه بین اللملی و روابط خارجی خود را سرلوحه کار خود قرار دهیم که بر پایه ی آن صلح و رفاه در داخل کشور نیز میتواند محقق شود اما اگر بخواهیم فقط یک لبخند به قول گاندی تو باید آن تغییری باشی که میخواهی در جهان ببینی
دیدگاهتان را بنویسید