کنسرتها را لغو کردیم ، جوانان و نوجوانان ما به سمت الگوهای خطرناکی مثل تتلو و ساسی مانکن هدایت شدند
روز پدیده تتلو یک بحران اجتماعی و فرهنگی است که برخی رفتارهای داخلی باعث شده تا سرویسهای جاسوسی دشمن بتوانند از این خلاء استفاده کرده ، شبیخون فرهنگی بزنند و تتلو را پرورش دهند بدون اینکه دستگاههای فرهنگی ما بدانند ، بدون اینکه جوانان و نوجوانان ما بدانند و بدون اینکه حتی تتلو بداند امروز یک فرهنگ غربی الگوی جوانان و نوجوانان ما شده است.
محدودیتهای خارج از عرف میتواند منجر به همین نتایجی شود که میبنیم.
دنبال کردن شخصی مثل تتلو از سوی گروه زیادی از جوانان و آسیب پذیری از چنین شخصی در کنار تاثیرپذیری مداوم ، محصول تفکراتی است که به هنر و فرهنگ به شکل انحصارطلبانه نگاه میکنند.
در روزگاری که موسیقی پاپ در ایران ممنوع بود ، خوانندگان به اصطلاح لس آنجلسی از معروفیت و محبوبیت بالایی برخوردار بودند اما با گسترش موسیقی پاپ در ایران میبینیم تقریبا خوانندگان لس آنجلسی دیگر معروفیت و محبوبیت سابق را ندارند.
برخی چهرههای موسیقی اصیل ما شهرت بین المللی دارند، اما در کشور خودمان اساسا دیده نمیشوند و شناخته نیستند چون حمایت نمیشوند و نتیجه همین است که سلیقه موسیقیایی افراد به درستی رشد نمیکند و شاهد رشد قارچ گونه افرادی مثل تتلو هستیم و در واقع
تتلو نشانه یک بحران اجتماعی است.
قلبمان درد میگیرد وقتی میبینیم دختر و پسر ۹ ساله و ۱۰ ساله ترانههای ضد فرهنگی تتلو و ساسی مانکن را نه تنها گوش میدهند بلکه از حفظ هستند.
آموزش و پرورش ما ، دستگاههای فرهنگی ما و یا صدا و سیما که امکانات و بودجههای خوبی در اختیار دارند در پدید آمدن این مشکل دخیل هستند که چرا فرهنگ غربی به راحتی بر نوجوانان تاثیر میگذارد.
لغو کنسرتها ، سختگیری در صدور مجوز فعالیت و ارائه آثار هنرمندان ، حذف برخی برنامهها و شخصیتها از صدا و سیما و منفعل بودن دستگاههای فرهنگی در بروز این بحران اجتماعی تاثیر گذار هستند.
به عنوان نمونه با حذف برنامه نود مخاطبین تلویزیونی به سمت برنامه ورزشی فوتبالی رسانه معاند اینترنشنال کوچ کردند.
سوق پیدا کردن نوجوانان به کنسرتهای تتلو و افزایش گرایش به استقاده از مواد مخدر نیز دقیقا به همین شکل صورت گرفت.
متاسفانه آموزش و پرورش ، صدا و سیما ، دستگاههای فرهنگی و حتی مساجد اگر همانند دهه ۶۰ عملکرد مطلوب و جذابی داشتند هیچگاه فرزندان نسل جدید به دنبال ترانههای تتلو و ساسی مانکن نبودند و یا الگوی پوششی آنها برگرفته از البسه این دو خواننده ضد فرهنگی نبود.
در واقع چون فضای رسمی سلایق و علایق جوانان را به رسمیت نمیشناسد، همین موجب گرایش جوانان به این چهرهها میشود که تفاوت با فضای رسمی جامعه را به رخ میکشند.
تقویت فرهیختگان و نخبگان در یک جامعه میتواند مانع از کشیده شدن جوانان به ابتذال و گرایشهای سطح پایین باشد.
وقتی موسیقی داخل کشور در سبکهای مختلف و بر اساس سلایق مختلف اجازه انتشار ندارد، وقتی دسترسی جوانان و نوجوانان به برخی حوزههای مرتبط با هنر در پایینترین سطح قرار دارد، افرادی مثل تتلو به چهرههای مهمی در جامعه تبدیل میشوند، چون نوجوان ایرانی آشنایی مناسب و کاملی با چهرههای درخشان موسیقی کشور ندارد.
این وظیفه کارگزاران حوزه موسیقی و فرهنگ است که در حوزه توسعه ظرفیتهای این بخش، سرمایه گذاری کنند و بخشی از آن نیز اجرای برنامه کنسرت است تا جوانان بتوانند علایق و هیجانات خود در حوزه موسیقی را تخلیه کنند ، هنرمند هنر خود را به نمایش بگذارد و از طرفی هم سرمایه گذار در این حوزه بتواند ورود کند اما اگر این چرخه به دلایل مختلف نتواند فعالیت کند قطعا شاهد بروز پدیده تتلو و ساسی مانکن خواهیم بود.
تجربه ثابت کرده با حذف کنسرت نه تنها نمیتوانیم جوانان را از آسیب حفظ کنیم بلکه باعث میشویم به سمت الگوهای خطرناکتر سوق و هدایت داده میشوند.
به عنوان مثال تجربه نشان داد پافشاری بر عدم حضور بانوان در ورزشگاهها در حال تبدیل به یک بحران اجتماعی دیگر بود اما بانوان به ورزشگاه آمدند و اتفاق خاصی هم صورت نگرفت
باید سلایق نسل جدید را قبول کرد و نگذاشت بابت سلایق شخصی به نوجوانان و جوانان آسیب وارد شود.
هنوز هم دیر نشده در همین شهر خودمان یک تهیه کننده حوزه موسیقی اعلام کرده ۱۰۰ میلیون تومان جهت کنسرت طلیسچی در دزفول پیش پرداخت داده و مجوزهای لازم را از وزارتخانه و اداره کل اخذ کرده و معطل مجوز در دزفول است و یا یک هنرمند جوان حوزه موسیقی سنتی دزفول نیز برای اجرای کنسرت خود در زادگاهش هنوز موفق به اخذ مجوز نشده پس با رفع این موانع میتوان به دور از سلایق شخصی دل نوجوانان و جوانانمان را بدست آورد و از این شبیخون فرهنگی نجات داد و با نظارت خودمان برای آنها این زمینه را فراهم کرد